سال نو شد و این بار بعد سال تحویل بجای ترقه بازی و صدای اتش بازی کودکان دود سیاه و اتش سرخ از هتل سرینا کابل بلند شد و فضای شهر را روشن کرد.
کسی چه میدانست که سرنوشت احمد سردار خبرنگار افغانستانی و دو فرزند و خانمش در این سال نو چنین باشد؟ پایان زندگی انها اینطور رقم خورد.
فرزندان قربانی نام و نشان پدر شدند.
دلم برای ان دو کودک می سوزد، انها که برای سرنوشت شان خود تصمیم نگرفته بودند که فرزندان یک خبرنگار باشند.
شاید پدر مادرهای زیادی بودند یا باشند که میخواستند یا میخواهند این امکانات را برای فرزندانشان فراهم کنند. ولی حتی اقامت در چنین جایی امنیت نمی اورد.
کابل تمام روز بر مرگ احمد سردار توسط طالبان گریست.
درد آوره 😦
hello!,I like your writing so a lot! percentage we keep in touch more
about your post on AOL? I need an expert in this space to unravel my problem.
Maybe that’s you! Looking forward to look you.
سلام خواهر عزیز وگرامی سال نو شما مبارگ امیدوارم سال خوبی داشته باشی خیلی خوشهال شدم تا بعد از چندماه دوباره موفق شدم وبلاگت باز کنم من سال گذشته شما را در تلویزیون یگ دربرنامه گلبانگ دیدم واز همانجا شناختم که عمه سنگری شما هستید خیلی تلاش کردم همیشه به وبلاگت سربزنم واز نوشته هایت استفاده کنم اما به دلیل فلتر بودن وبلاگ نتونیستم سربزنم به ایران وبلاگ شمارا باید با فلتر شکن بازکنیم موفق کامگار باشید