سکسیسم در افغانستان!

ازار و اذیت جنسی و سکسیسم در افغانستان از دیدگاه یک زن میتواند بیان مسایل بسیار عمومی باشد که روزانه در اماکن عمومی با ان مواجه هستیم اما بحث درباره ازار جنسی، انتقال اگاهی و بیان تجربیات در این باره شاید راهی باشد برای تقلیل نگاه و قضاوت های اشتباه درباره جنسیت و نگاه جنسیتی به زنان در افغانستان.

من و سکسیم:

نمیدانم دقیقا چندساله بودم که سکس را درک کردم شاید چهار یا پنج ساله! و رابطه جنسی برای من یک عمل بسیار اشتباه و یک گناه نابخشودنی معنی شده بود. مطمینن من ان زمان کتاب نمیخواندم و هر چه جذب میکردم از محیط بود و نمیدانم چنین معنی ای کی و چگونه به من منتقل شد. متاسفانه جز کودکان باهوش بودم و این مسایل را بیشتر و عمیقتر درک میکردم.  به دلیل تعریفی که این رابطه در ذهن من داشت هیچوقت نمیتوانستم به عنوان سوال از پدر و مادرم بپرسم. و در دنیای کودکانه خودم با فلسفه بافی های شبانه و بازی های کودکانه ام چون برایم ثابت شده بود که ما کودکان محصول سکس هستیم پس مادر و پدرم و همه مادر و پدرها گناهکار بودند! و بارها یادم می اید اگر بخاطر کار اشتباهم از طرف والدین توبیخ میشدم. با خودم میگفتم شما سکس کردید ما بدنیا امدیم بعد الان برای شکستن یک پیاله من را دعوا میکنید اما با گناهی که خودتان کردید نماز هم میخوانید خجالت هم نمیکشند. گناه من از گناه پدر و مادرم مگر بزرگتر است؟

میتوانم بگویم که سکس برای من به مدت طولانی ای سکسیم خودساخته بود چیزی که خودم با ان فلسفه های کودکانه که راه به جایی نمیبرد ساخته بودم تا ازش زجر بکشم. الان هر کودکی در سن و سال مشابه می بینم دقیقا اولین چیزی که به ذهنم میرسد این است که پدر و مادر این کودک چقدر درباره فلسفه سکس و تولیدمثل و ربط ان به مسایل ماورایی با کودکشان حرف میزنند؟ مطمینا قریب به صفر درصد! همین الان این پستی که من میگذارم خودش از معدود پست هایی است که یک زن، اصلا یک افغانستانی درباره این موضوع درد دل میکند و به نوعی ریسک حساب میشود چه برسد به اینکه اگاهی عموم خانواده ها در این حد بالا باشد که حتما درباره این مسایل با کودکانشان باز و بدون سانسور حرف بزنند…

سکسیم امروز ما:

بعد از زمانی که کتاب خواندیم مطالعه کردیم نظر خواستیم نظر دادیم. چقدر در مبارزه واقعی با سکسیم قدم برداشتیم؟ من فکر میکنم بهترین کار برای من جهت جلوگیری از احساس مورد ازار و اذیت جنسی قرار گرفتن، تعریف ان از دیدگاه خودم برای اطرافیان، ودوستان و روابطم و در نهایت جامعه است.

هر چه با دقت تر به این مسله فکر کنیم و هر چه که ریزبین تر باشیم طبعا بیشتر زجر میکشیم. من  ازار جنسی را فقط متلک گفتن و دست به باسن و سینه دختران در کوچه های خلوت یا پیاده روی ها نمیدانم. ازار جنسی سکوت زن در برابر ازار جسنی است. جفای یک زن به زنهای نسل بعدش سکوت او دربرابر دیدن نشانه های ازارجنسی در زندگی اش هست. ازار جنسی نگاه متفاوت مردان تحصیلکرده  به زن در محیط کار، طولانی تر کردن وقت مکالمه، شوخی های بی مورد، رفتارهای محبت امیزی که به صورت نشانه ای برای ایجاد ارتباط با زن بروز داده میشود، نگاه ملامت بار مردانی که بعد از شاهد بودن ازار جنسی به جنس زن دارند، محدود کردن زن در خانواده به خاطر جنسیست اش، ترس دختران از دیر به خانه رسیدن، گروهی به بازار و مکان های شلوغ رفتن دخترخانم ها بخاطر ترس از اذیت شدن، محدودیت خانم ها از خندیدن در مکانهای عمومی حتی دانشگاه ها….  نمونه هایی از آزارجنسی در جامعه ما هستند که من خودم عملا بعضی از این ها را تجربه کرده ام!

چندش اور است، که مردانی داریم که دم از حقوق زن می زنند اولین کسانی هستند که و با هزار حیله و ترفند و دروغ خود را گرگی در لباس گوسفند جلوه میدهند تا این بار نه از طریق زور بلکه با حیله رضایت کام بگیرند.

آگاهی

اگاهی در این مورد چه کمکی به من کرد؟ ایا اگاهی من باعث ریزبین تر شدن و در نتیجه بیشتر آزار دیدن من در جامعه نشد؟ هر چند که نمیتوانم این موضوع را انکار کنم اما اگاهی کمکم کرد. اگاهی کاسه صبرم را لبریز کرد و من در جامعه فریاد کشیدم. مبارزه کردم با مردان درگیر فیزیکی و لفظی شدم. توهین شدم تحقیر شدم اما هر چه که بیشتر مبارزه کردم دیگر کمتر با این مسله عملا درگیر بودم. چون مبارزه، شکست و پیروزی هایش به من تجربه داد، تجربه اینکه در حالت های مختلف چه عکس العملی را در چه زمانی از خود بروز بدهم تا نتیجه به نفع من تمام شود.

حالا من در کمتر مواردی ازارجسنی را تجربه میکنم. چون در روابطم بسیار رک هستم و جایی اگر احساس خطر کنم سریعا ازار و اذیت جنسی و سکسیم از دیدگاه خودم را توضیح میدهم تا درصورتیکه هر کدام از نشانه های ازارجنسی در طرف مقابل ام مشاهده شد از عکس العمل درخور شان اش شوکه نشود. و در جامعه ای که تفاوت سطح فکری اگاهی و درک از صفر تا صد متفاوت است باید مبارزه با ازارجنسی کاری طاقت فرسا و نا امید کننده باشد و در مکان های مختلف انواع ازارها را تجربه کنی اما مبارزه و صحبت درباره سکسیسم در خانواده و جامعه بدون فکر به مدت زمان و نتیجه اش کاری است که یک زن باید انجام بدهد!