زن بودن

چهار زن را از ولایت فراه و منطقه شیندند هرات می ربایند، می برند صحرا، دادگاه صحرایی میگیرند و به اتهام کارهای غیر اخلاقی  گلوله ها را به مغزشان خالی میکنند.

به همین راحتی قانون برای یک زن ( حتی زن فاسد) در کشور من اجرا میشود! نیاز به مراحل قانونی و دولت و پلیس و زندان هم نیست. جالبتر اینکه پلیس هم کاری نمیکند.

مردم عام چه میگویند؟

خوب کد، صدقه چشمای کسی که ای فاحشه ها ره کم کرده. بخی کل منطقه ره بد نام کردن، زن و دختر مردم بیرون برامده نمیتانه بخاطر ازی فاحشه ها!

فاحشه ها اعدام صحرایی میشوند فاحشه هایی که وقتی متولد شدند بیگناه بودند، کودک بودند، گریه کردند، اغوش مادر را تجربه کردند، آنها هم وقتی اولین بار دست مردی به دست شان خورد بدنشان سرد شد فشار خونشان افتاد و زبانشان بند بند شد. انهایی که فقر، بی سوادی و جهالت خانواده شان به علاوه وقاحت و بی شرمی جامعه دست به دست هم دادند تا به چهره منفور جامعه تبدیل شوند برای یک لقمه نان.

ایا هیچ مردی، مثلا همین مردها که کنج مساجد سجاده اب میکشند و یارب یارب شان گوش فلک را کر کرده، یا این روشنکفران به این فکر کرده اند که در فاحشه شدن زنهای جامعه شان چقدر سهیم هستند؟ همین ها که زنهای خود را در پستوها پنهان کرده اند و زن مردم برایشان وسیله کام گیری در هر حدی که امکان پذیر باشد است.

آن طرف تر روی نقشه جغرافیایی در ایران، این روزها قضیه #اسیدپاشی یک عده افراطی به نام مبارزه با بی حجابی و امر به معروف و نهی از منکر خودسرانه، روی دختران و سکوت دولت برای برخورد شدید با این مجرمین بحث داغ روز در جامعه هست.

اجتماع های دانشجویی فعالین مدنی مردم عادی در برابر دادگستری شهر اصفهان برای حمایت از حقوق زنان در ایران شعار سر میدهند. اما صدا به کی میرسه و برخورد جدی صورت میگیرد یا نه خدا داند.

فکر میکنی اخبار عادی شده تکانت نمیدهد، عکس ها را می بینی دخترانی که کور شده اند زنهایی که در فراه به روی خاک افتاده اند، چشمانت را میبندی و یک لحظه فکر میکنی که میتوانستی جای هر کدام از این ادمها باشی، میلرزی بدنت سرد میشود اه سردی میکشی و کامپیوتر را خاموش میکنی. درد زن بودن را گاهی حتی یک زن هم احساس نمیکند.

پانوشت: چقدر خوب که با کسی که همیشه وبلاگت را میخواند همکلام شوی، هر حرفی بزنی نیاز به توضیح نداری حتی برای شوخی هایت. میفهمد درک میکند و این عالی است.