تصور ميكنم يازده سالگي ام را، كه حتي پريود نميشدم، چيزي از روابط جنسي با جنس مذكر نميدانستم. تصور ميكنم #زهرا دخترك مغبول چهارده ساله را كه در يازده سالگي به بد داده شده بود، تعريف من از بد اين است كه پدري براي اتمام دعواي قبيله و براي كشته نشدن خودش يا پسرش، اصلا از ترس جان خودش، دخترش را قرباني ميكند، دختر را ميدهد دست دشمن كه يعني هر كار ميخواهيد با او انجام بدهيد، با يك دختر يازده ساله سكس كنيد، تا من زنده بمانم، بزنيدش، و حتي خاكسترش كنيد تا من نفس بكشم، نماز بخوانم، الله اكبر بگويم و احتمالا ظالمان را نفرين كنم! تا خدا جزاي كارشان را بدهد.
از خاكستر شدن زهراي چهارده ساله چهارماهه حامله، تعجب نميكنم كه از حضور پدرش در خيمه تحصن تعجب ميكنم! ميتوانست با يك نه بميرد، ميتوانست به كابل فرار كند، ميتوانست از خير اموالش بگذرد اما در خاكستر شدن كودكي با كودك درونش نقش نداشته باشد.
اینجا افغانستان، ظلم هايي بر عليه زنان تحصيلكرده و كارمند ميبينم كه سوزانده شدن دختركي بي پناه برايم موجه ميشود.وقتي زني ميتواند صدايش را بلند كند و اعتراض كند با ظلم خانواده و شوهر و جامعه دست و پنجه نرم ميكند و فجايعي حيرت انگيز اتفاق مي افتد بايد هم انتظار داشت امثال #زهرا براي اجتناب از درو كردن خشخاش به آتش كشيده شوند.