مرگ آزادی بیان


از پول ها و پروژه هایی که بنام ازادی و حقوق زن و تلاش برای فعال ساختن زنان بعنوان نیروی کار، تشویق برای تحصیل و هزار حرف دیگر مصرف شد یادم می اید که یک بار در محفل چندین هزار دلاری سالانه مبارزه با خشونت علیه زنان، زینت کرزی همسر رییس جمهور در مجلس شرکت کرده بود و عکسش هم منتشر شد، همین بود نتیجه ان همه پولها. ما توانستیم عکس زن کرزی را ببینیم، ببینیم که بانوی اول چه شکلی است، زیبا بود، شاید به زیبایی تو هرگز نمیرسید اما در تقدیرش چیزی بنام خاکستر شدن هم مسلما نبود!

خاکسترت مریم انگار نتیجه کار مخالفین ازادی بیان در این جامعه است و خدایی بیشتر کار کرده اند و موفق تر بنظر می رسند. از خاک قبرت کمی برای اشرف غنی هدیه ببریم، یا چطور است عکس ات را کنار عکس دخترش چاپ کنیم و هدیه بفرستیم؟ چه کنم که صبری بر داغ تو در دلم نیست…

بین این همه ادمها که در افغانستان در این پانزده سال طعمه انتحار شدند. نمیدانم چرا چهره معصوم تو مرا از درماندگی به زانو دراورده است. اینگونه نگاه نکن، نمیخواهد بگویی دخترکی هستی که مبارزه میکردی با ظلم هایی که از زمان عبدالرحمن به نسل نسلت به ارث رسیده، نگو که میخواستی زن پیشگام در افغانستان باشی، نگو که میخواستی سرنوشت ات را خود به گونه ای دیگر رقم بزنی اما نشد. نگو که تو نان اور ان خانواده بودی، بودی یا میخواهند مرا زجر بدهند؟ وقتی فرخنده سنگسار شد من از تغییر امید بریده بودم چه باقی مانده بود که تو با خاکستر شدنت میخواستی ثابت کنی؟ من به زانو در امده از وضعیت تغییر این مملکتم بعد تو دیگر باورم نمیشود که این دخترکان زیبا که هر روز عکسهایشان یا ارزوهایشان را به دیوار فیسبوک میزنند فردا هم این کار را کنند. دیگر نمیگویم امیدوارم روزی برسد که امنیت، صلح و ارامش برقرار باشد و قانون حکم فرما باشد.

 

مریم ابراهیمی
مریم ابراهیمی، کارمند تلویزیون طلوع که دو روز پیش در حادثه انتحاری، به همراه شش همکار دیگرش خاکستر شد.