این بار دست این دختر را با برنامه ریزی بلند مدت میگیرم، نمیگیرم که بنشانمش سر سفره آماده، بلندش میکنم که باهم بچینیم خشت روی خشت ساختمان شخصیتش و شخصیتم را.
کمک کنیم که آباد شود. و در کنارش آباد شوم. میخواهم خوب فکر کند دارد از یک سطح به سطح بالاتر که در کنار فرصت های بیشمار خطرات بیشتری هم دارد پا میگذارد.
نمیدانم میتواند یا نه اما بیشتر از توانستن اش نگرانم که این راه که نشانش میدهم برای او درست است یا نه.