«معلومات را از هر ‹بامعلوماتی› میشود آموخت. حتی از یک کتاب 15 تومانی. اما، روزگار وقتی دست به یک نغزبازی میزند که، ناگهان در برابر روحی می نشاندت که احساس می کنی یک حادثه است! حادثه ای که می توانست اتفاق نیفتد. ممکن بود هرگز پیش نیاید و تا آخر عمر هم متوجه نشوی که چنین چیزهایی، چنین اوج ها و رنگ ها و گرماها و جلوه ها و پروازها و تکان هایی هم در دنیا هست.»
این جمله از شریعتی را الان خوب درک میکنم.