باید پرید توی آب


میگویم من نمیتوانم نظر به حرف کسی تصمیم بگیرم که خودش در چاهی مشابه من فروافتاده و تصمیم دارد جستجو در تاریکی را به امید اینکه پایان شب سیه سفید است ادامه بدهد. شاید من هم باید ادامه بدهم شاید هم اصلا زمان درستی برای حتی فکر کردن به این موضوع نیست. و شاید من هنوز خیلی ترسو هستم. من یکی که خودم میدانم کجا غرقم، میدانم که لایه های پایین ذهنم هنوز درگیر افکار سنتی است و لایه لایه روحم در بند اآن است، اما میدانم در راه درست تغییر هستم. ارام ارام، لایه به لایه… زمان بر است اما بهتر از تسلیم شدن به همه ترس هایمان است. یک بار زندگی میکنم. و در این یک دوره کوتاه زندگی مجال فکر کردن و دل به دریا نزدن نیست. باید پرید توی آب.

میخندد… میگوید چه میدانی این زندگی که امروز ما ازش ناراضی هستیم و انها بهش چسبیده اند، فردا طوری شود که انها فراری شوند و ما یارای تغییر نداشته باشیم.

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s