بعد از سه روز اعتکاف


بالاخره این من بودم که موفق شدم :دی

سه روز کامل در خانه بودم فقط در مواقع ضروری می رفتم بیرون حتی خانم همسایه از دیدن من تعجب کرد

روز اول نه برق داشتیم نه گاز خیلی سخت گذشت، روز دوم و امروز که برق نداشتیم اما گاز باعث دلگرمی بود.

ساعت یک ظهر اول حوت رفتم روی حیاط دیدم از ناودان آب میاید!!! برفا داشت آب میشد.

تا آن لحظه من فکر میکردم بیرون چه بورانی است خدایا 😦

خلاصه خداجون خجالت زده ام کرد و هوا بعد از شصت روز واقعا گرم بود 🙂

سریعا آماده شدم از خانه آمدم بیرون که برم دیدن خانم ابراهیمی

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s